پرهام پرهام ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

پرنده کوچولو

پانزده ماهگی

    سلام دوستان عزیزم  فرارسیدن نوروز و سال نو را شادباش میگم و براتون تندرستی و نیکروزی در سال نو را آرزو دارم. باشد که سالی سرشار از شادی و کامروایی داشته باشید.انشالله.....           من مادر اين مرد كوچكم. امید و ایمانم بدرقه راهش باد، تا بلندای قله های افتخار، انسانیت و سربلندی.   دومین بهاری که پرهام جونم درکنارماست عزیزم عیدت مبارک .....                 آرزو دارم روزهایی که پیش رو داری، &n...
18 تير 1391

هفت ماهگی

  سلام فرشته کوچولوی من هفت ماهگیت مبارک     مردادماه عروسی سمانه جون دختر عمه لیلا دعوت شدیم که همراه مامان و بابا  و خاله خاطره و عمو علیرضا با رفتیم مشهد مقدس این سومین مسافرت زندگیم بود واولین عروسی .مامان واسم پیرهن وپاپیون گرفته بود. حسابی خوش تیپ شده بودم .(مااینیم دیگه )       اینم عکس پسرگلم بادختر عمه جون (زهراجیگر)   خــــــــ ♥ــدا   تو رو به من داد   تا تو   قلب   تو جاشم   تو   مروارید   احساس   من   صدف   تو باشم ...
22 فروردين 1391

چهارده ماهگی

    پسر گلم تولدت مبارک    روزها دارن می گذرن و شیرینی وجودت بیشتر می شه حالا دیگه ما ١٤ ماهه که ٣ نفر شدیم یه خانواده جمع و جور و دوست داشتنی . کلی کارهای جدید یاد گرفتی و کلی هم شیطون شدی . حالا 1٤ ماهه که من با نفسهای تو , خندیدنهات و شیرین کاریهات روزهامو شروع می کنم. قربونت برم دوست دارم یه پسر دارم شاه نداره ......       پرهام گلم . خیلی وقته ننوشتم.....از روزگار...برایت... از خوشمزه گی هات،حرفای جدیدت.،کارای عجیبت.....از حرفها و حرکتهای بامزه ت اینروزها که فکر می کنم میبینم که چقدر داشتن یه همدم کوچولو لذت بخش است گاهی ما آدما ...
15 فروردين 1391

یازده ماهگی

  عزیز دلم:                  امروز میخوام چند سطری از احساساتم را نسبت به تو بهترینم  بنویسم . از محبت و عشقی که به تو دارم عسلم نمیدونی از داشتن  ملوسکی مثل تو چقدر خوشحال و شکرگزارم عاشقانه و با تموم وجودم دوست دارم هر چقدر هم از دوست داشتنت بگم بازم کم گفتم  دنیا با تو برام یه رنگ دیگه ای داره نفسم به نفس تو بنده و هروز خدا را شکر می گوییم که فرشته ای مثل تو رو خدابه ما هدیه داد.   یادش بخیر روز اول که تو بیمارستان بغلت کردم و به چهره نازنین و معصوم تو خیره شدم احساس قش...
16 اسفند 1390

نه ماهگی

                          پرهام کوچولوی ما دیگه واسه خودش مردی شده دیگه کامل میشینه وتویه روروک هم یه وری می ره غلت زدناشم سریعتر شده     فدای روی ماهت بشم بایه عالمه بوس     چهارمین مسافرت پرهام جون به استهبان (ایج)   باغ انار جای شما سبز تا می شد انار خوردیم         ...
16 اسفند 1390

هشت ماهگی

     تمام احساساتم سهم تو است ، جای تو تا ابد ، تا همیشه در قلـ♥ـب من  است     ۸ ماهه که شدم حسابی غلط زدم الان هم سرعتم ازقبل بیشتر شده .ولی ازدندون که تاالان خبری نیست. کی بشه دندون در بیاری تاکلی غذای خوشمزه واست درست کنم           ...
16 اسفند 1390

شش ماهگی

                                              ۶ ماهگی با کمک می نشستم، غذای کمکی هم ازاین ماه شروع شد.   من عاشق شیرموزم                                                    ...
16 اسفند 1390

پنج ماهگی

      عافیت باشه خوشکل مامان       صدایتـ آرامشے دارد کـِ بآ هیچ چیـز عوضش نمیکنمـ !   نگاهتـ معصومیتے دارد کـِ بآ هیچ چیـز عوضش نمیکنمـ !   دستانتـ لطافتے دارد کـِ بآ هیچ چیـز عوضش نمیکنمـ !   لبهایتـ طعمے دارد کـِ بآ هیچ چیـز عوضش نمیکنمـ !   آغوشتـ گرمایے دارد کـِ بآ هیچ چیـز عوضش نمیکنمـ !   مهربانیتـ تبسمے دارد کـِ بآ هیچ چیـز عوضش نمیکنمـ !   و این میشود که تو میشوی   دنیای من     ...
16 اسفند 1390